درسته که من هم مثل بقیه توی زندگیم خیلی وقت ها و نسبت به خیلی چیز ها شاکی ام ؛ ولی خیلی کم بیانش میکنم و استدلال هم اینه که من هم خیلی وقت ها توی خیلی از چیز های زندگی ام صد درصدی نبودم ؛ خیلی وقت ها یک مسوولیتی رو به مسوولیت دیگه ترجیح دادم و بنا بر این یه جاهایی کم کاری کردم.

ولی از وقتی که این بینش در من به وجود اومد و  روش فکر کردم .(دقیق هم یادم نیس که از کی به وجود اومده) فهمیدم که باید مسولیت هایی که در قبال اونها حقی از بقیه به گردن منه و در واقع مسولیتی دارم که خدمت به یسری دیگه اس ؛اون مسولیتی باشه که ارجحیت پیدا میکنه.

حالا اینا رو گفتم که چی بگم 

بگم خیلی مهمه که ادم قبل بر عهده گرفتن هر  مسولیتی فک کنه و نه فقط به حقوقی که میگیره وبا خودش بگه ،اگه کم بود  اشکالی نداره به خاطر هزار یک دلیل حقوق بشرانه قبولش میکنم و سر کل بشر منت بزاره و  بعد هر جا قرار شد چیزی رو به چیز دیگه ترچیح بده الویتش خودش باشه . باید اینو در نظر بگیره که خیلی وقت ها کسی که قراره خدمتی بهش ارایه بشه اونی نیست که به تو حقوق میده و نباید به اون کم خدمتی بشه.

حالا باز اینا رو میگم که چی بگم

بگم که تو اگه کارمندی، استادی، معلمی  ،استادیاری ،مغازه داری یا هر چی  ؛این مسولیتیه که قبولش کردی و هیچ دلیلی برای نصف و نیمه بودن نداری ؛ و اگه نصف نیمه ای و هیچ توجیه حسابیی براش نداری ، تا وقتی که اینجوری هستی"  و خودت و وجدانت میدونین که تو بی دلیل کم کاری کردی"سکوت کن و راجع به هیچی اظهار نظر و اعتراض نکن .

چون تویی که از پس مسولیت های خودت بر نمیای و نمی تونی بگی " به حد وسع براش تلاش کردم " حق اعتراض و اظهار نظر در مورد یکی دیگه رو اصلا نداری؛ و الان و تو این بازه از زندگی من تو مسخره ترین ادم دنیایی.

 

 

 

پ.ن 1: این متن حقیقتااین مخاطب خاصی نداره و من چند روزه با خودم سر TA شدن یا نشدن دعوا دارم و لازم دونستم نظر فعلی ام رو اینجا بگم ؛ بازم اگه تغییر کرد میگم : دی

 

پ.ن 2:نمیگم که ادم  توانایی بر اومدن از پس همه ی مسولیت های چند گانه رو به طور صد درصدی داره و کسی رو قضاوت نمیکنم ولی هممون خوب میدونیم که ته یه کاری من میدونم که تا اخرین توانم "حالا هر چقدر هم که اندک " تلاش کردم  یا نه و چقدر تا اخرین حد توانم فاصله داشته و اگه خیلی.....